احساس شوم
سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۱ ق.ظ
احساس شوم
در اوج حسرت و در قهقرای تنهایی
در بین جمعم و جایی فرای تنهایی
*
رفتی که رفته باشی و انگاربرده ای
با خود تمام دلم در سرای تنهایی
*
بوسیده ام لبان تو را با حس اضطراب
تکرار خواب هایم و ماجرای تنهایی
*
گفتی که می رود زسرم فکر و یاد تو
پس کو؟کجاست؟چه شدآخرای تنهایی؟
*
دیگر بریده ام، به آخر خطم رسیده ام
این پیک آخر زهر هم برای تنهایی
- سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۱ ق.ظ